در مکانی نزدیک خانهمان سلاله، گرد هم جمع شدیم. در سه زمان در خدمت خانوادههای سلالهای بودیم. در هر سانس؛ پدر، مادر و دلبندانمان به جمعمان پیوستند و مراسم آغاز شد. شعر نوروز خوانده شد و هر خانواده دست در دست هم و همراه با جمع به همخوانی شعر رفته و گشودگی خود را برای شروعی دوباره اعلام کردند. غرفههایی مانند کتاب، شیرینی و دستاورد داشتیم که برجستهترینش، غرفه دستاورد بود. دست ساختههای در طول سال تحصیلی کودکانمان را به نمایش گذاشته بودیم و هر فرد با خریدن آنها به هر مبلغی که میخواست، سهمی در کاشت درختی به نام عزیزانمان داشت و اینگونه یادگاری ماندگار از این روز و این سال باقی گذاشتیم.