خانه‌ی گرم ما …

در میــان هیاهــوی شــهری بــزرگ، خانــه‌ای بنــا کردیــم و آن را مأمــن آرامش ساکنانش یافتیم. درِ محبتــی کــه از ایــن چاردیــوارى دوستداشتنى بـه روی قلبمـان بـاز شـده بـود را بـه روی کودکانـی کــه شــکوفه‌ها و جوانه‌هــای جانمــان بودنــد، گشــودیم. ســلاله اصالتــی اســت کــه نســل بــه نســل، ســینه بــه ســینه و پشــت بــه پشــت منتفــل می‌شــود.
سلاله همان هویتــی اســت کــه نیــاکان مـا را بــه کودکانمــان پیونــد می‌دهــد. از گذشــته تــا آینــده؛ در تکاپــوی تغییــر و توســعه… و مـا در ایـن خانـه امـن کـه نامـش را پردیـس سـلاله گذاشـتیم، کنـار تمام شما و کودکانمان دوران اولیـه کودکـی را زندگـی کردیـم. به خانه خودتان خوش آمدید…