رشد عاطفی و اجتماعی در کودک پنج ساله

رشد اجتماعی کودک ۵ ساله

خانواده مرکز دنیای کودک پنج ساله محسوب می شود. اولین سرپرست او معمولاً مادر است که کانون اکثر فعالیت هاست. کودکان دوست دارند مادر خود را راضی نگه دارند کارها را با او انجام دهند و به طور کلی در کنار او باشند. هرچند کودکان پنج ساله ارتباط تنگاتنگی با مادر خود دارند اما ارتباط با پدر نیز اغلب برایشان دلنشین است آن ها در انتظار موقعیت های خاص برای ارتباط با پدر هستند و بسیار از آن لذت میبرند. ممکن است کودک شما در این سن درباره خانواده به عنوان یک مجموعه احساساتی قوی داشته باشد و به ویژه از جشن هایی مثل جشن تولد و تعطیلات لذت ببرد در این دوره ارتباط با پدربزرگ و مادربزرگ نیز مهم است، به ویژه اگر در نزدیکی شما زندگی کنند و پیوسته با شما در تماس باشند کودکان در این سن با خواهر و برادر کوچکتر خود خوب بازی می کنند به ویژه دختران که رفتاری حمایت کننده تر، مهربان تر و مادرانه تر دارند وقتی کودکان با خواهر و برادر کوچکتر خود تنها می مانند، معمولاً موارد خاصی از اذیت کردن و گرفتن اسباب بازی ها هم مشاهده می شود.
مهارت بازی با کودکان دیگر در این سن رشد نسبتاً خوبی دارد. کودکان اغلب ترجیح می دهند بیرون از خانه بازی کنند. بازی های گروهی به سه نفر محدود می شود و اگر بیشتر از سه نفر شوند ممکن است کار به نزاع بکشد. وقتی کودکان هماهنگ کردن فعالیت ها را فرا می گیرند، تعامل و تعاون واقعی بین آنها حاصل میشود از پنج شش سالگی کودکان شخصاً دوستان خود را پیدا می کنند. آن ها می توانند با کودکان دیگر به بازی های رقابتی یا بازی هایی که نیاز به همکاری دارد، بپردازند. بازی ها در این سن آگاهانه جهت دار و پیچیده تر می شود. ویژگی های اجتماعی مثل رهبری پرخاشگری و همکاری بارزتر می شود و معمولاً بر سر اینکه کی چه کسی را دوست دارد چه کسی با کی بازی کند چه کسی در بازی باشد و چه کسی نباشد نزاع در میگیرد. اصولاً کودکان پنج ساله خیلی زود دوستان خود را عوض می کنند. درگیری های دخترها بیشتر لفظی و درگیری های پسرها بیشتر فیزیکی است. هرچند کودکان در این مرحله نسبت به تفاوت های جنسی کنجکاو هستند، اما دخترها و پسرها عموماً خوب با هم بازی میکنند. ممکن است کودکان برای پی بردن به شکل اندام های جنسی جنس مخالف یا مقایسۀ خود با همجنسان شان دکتر بازی کنند اما والدین نباید در این مورد واکنش افراطی نشان دهند بلکه باید سعی کنند بازی را به سوی فعالیت مناسب تری سوق دهند ،بعدها وقتی با فرزند خود تنها شدند، بهتر است درباره تفاوت دختر و پسر با هم صحبت کنند همچنین باید بحثی دربارهٔ اندام های مختلف بدن پیش بکشید و بر این نکته تأکید کنید که برخی از اعضای بدن عمومی هستند و اشکالی ندارد دیگران آن را ببینند اما برخی دیگر خصوصی هستند و دیگران مجاز نیستند آن را ببینند. برای آنکه بدانید چه مقدار اطلاعات در اختیار کودک قرار دهید، به این نکته توجه کنید که او تا چه حد در مطرح کردن سوالات پیشقدم می شود. برخی به اندک اطلاعاتی قانع می شوند و برخی دیگر سؤالات بیشتری دارند و می خواهند بیشتر بدانند آنچه باید به یاد داشته باشید این است که رفتار کودک شما از کنجکاوی طبیعی او ناشی می شود. کودکان پنج ساله معمولاً از دنیایی که دارند راضی هستند؛ بیشتر در این دنیا و در زمان حال زندگی می کنند و دوست دارند اطرافیان را راضی نگه دارند رفتاری مناسب دارند و غالباً راستگو هستند. با این حال ممکن است کودک پنج ساله در تشخیص درست و نادرست دچار مشکل شود دروغگویی معمولاً به دلایل خیلی خاص رخ می دهد و معمولاً برای جلب توجه بزرگسالان است اگر موضوعی توجه و فکر شما را به خود معطوف کرده باشد در چنین حالتی کودک دروغ میگوید تا توجه شما را به سوی خود جلب کند. دروغگویی کودکان در این سن ممکن است راهی برای جلب موافقت والدین نیز باشد. از طرفی اگر کودک احساس کند کاری برخلاف معیارهای شما انجام داده است یک دروغ کوچک ممکن است راه حل مناسبی برای فرار از پاسخ دادن به شما تلقی شود. ترس از تنبیه سومین دلیل شایع دروغگویی در این سن است. اگر مقررات خشن شما کودک را نگران می سازد ،شاید وقت آن باشد که درباره روش های انضباطی خود تجدید نظر کنید مطمئن شوید که تنبیه متناسب با خطاست و به یاد داشته باشید که کودک پنج ساله نمی تواند به روشنی فرق درست و نادرست را تمیز دهد. کودکان پنج ساله قوه تخیل نیرومندی دارند که گاه ممکن است با دروغ گفتن اشتباه شود. و سرانجام نکته مهم این است که از دوگانگی معیارها بپرهیزید. وقتی مادر در جواب تلفن میگوید همسرش در خانه نیست حال آنکه او روی مبل نشسته است کودکی که شاهد این ماجراست، در نمی یابد که چرا باید  به دلیل کاری تنبیه شود که مادرش هم انجام می دهد!

رشد اجتماعی کودک

رشد عاطفی در کودک پنج ساله

جدیت، واقع گرایی و دقت کلماتی هستند که به وسیله آن ها میتوان رفتارهای عاطفی کودکان پنج ساله را توصیف کرد الگوی دوستی همکاری و مساعدت، ویژگی این رده سنی است پنج سالگی حقیقتاً سنی است که کودکان سازگاری خوبی از خود نشان می دهند و به طور کلی دمدمی مزاج و پرخاشگر نیستند. البته ممکن است هنگام خستگی و عصبانیت گریه کنند و زمانی که ناامید می شوند پا به زمین بکوبند و در را محکم ببندند. اما چنین رفتارهایی معمولاً به این دلیل است که می خواهند کاری را انجام دهند که در توانشان نیست و این تضاد آن ها را عصبانی می کند. عواطف، تشخیص عواطفی چون ،شادی غم، خشم، محبت، یأس و حسادت برای اغلب بزرگسالان نسبتاً آسان است. اما کودک پنج ساله در مواجهه با احساسات منفی ممکن است دچار ترس و سردرگمی شود و نتواند احساس خود را تشخیص دهد و درست ابراز کند. اگر احساس کودک خود را تأیید کنید و برای برخورد صحیح با آن راه حل هایی را پیشنهاد کنید کمک بزرگی به او خواهید کرد. وقتی فرزندتان به شما می گوید بهترین دوستش در مدرسه با فرد دیگری بازی می کند، با دقت به جزئیات آنچه می گوید گوش دهید و با جمله ای احساس او را تأیید کنید. مثلاً به او بگویید انگار از اینکه امروز دوستت با تو بازی نکرده کمی عصبانی هستی. حتی اگر کودکان بتوانند احساسات خود را تشخیص دهند، لزوماً به این معنا نیست که می توانند آن ها را کنترل هم بکنند. اگر به کودک خود کمک کنید تا احساسات خود را تشخیص دهد و برای شرایط عاطفی اش راه حل هایی را با او در میان بگذارید او را در کنترل عواطفش یاری خواهید کرد. در مثال قبلی می توانید به فرزند خود کمک کنید تا راه حل های دیگری را پیدا کند. مثلاً یک دوست دیگر برای بازی کردن پیدا کند یا از دوستش بپرسد که چرا با او بازی نکرده است یا از طریق یک فعالیت جسمی مثل دوچرخه سواری، خشم خود را تخلیه کند. برای اینکه به کودک خود کمک کنید تا با شرایط دشوار کنار بیاید مشکل را به قسمت های کوچک تقسیم کنید بزرگسالان اغلب این کار را به طور خودکار برای خود انجام می دهند کودک برای آنکه بفهمد که یک مشکل بزرگ در واقع از چند مشکل کوچک قابل حل تشکیل شده است به کمک ما نیاز دارد. ناتوانی او در جمع کردن اسباب بازی هایش، شاید به این دلیل باشد که انجام آن واقعاً برایش سنگین است، مخصوصاً اگر اسباب بازی ها همه جای اتاق پخش شده باشند. اما اگر این کار را به چند بخش کوچک تقسیم کنید تا حدی از سرخوردگی او کاسته می شود. مثلاً از او بخواهید اول ،ماشین ها، بعد پازل ها و بعد از آن هم مداد شمعی ها را جمع کند.

که در تعیین حد و مرز برای کودک به او احساس امنیت می دهد و در می یابد در واقع او را راهنمایی کرده اید وقتی والدین برای کودکان حد و مرز تعیین می کنند آن ها می دانند که پدر و مادر دوستشان دارند. به فرزندتان بگویید چه رفتاری قابل قبول است و چه رفتاری قابل قبول نیست. مثلاً به او بگویید: «زمانی که عصبانی هستی اشکالی ندارد که با مشت به بالش بکوبی اما نباید اسباب بازی هایت را به اطراف پرت کنی یا میتوانی حرف بزنی و بگویی عصبانی هستی اما اجازه نداری مشت و لگد بزنی.
سلامت عاطفی هنگامی حاصل می شود که فرد بتواند عواطف خود و شما  را که بخشی از زندگی است تشخیص دهد و آن را ابراز کند. وقتی کودک عواطفی مانند خشم را تجربه میکند با طرح چند سؤال به او کمک کنید تا احساس خود را ابراز کند مثلاً از او بپرسید: «وقتی عصبانی هستی چه کار میکنی؟» یا چه اتفاقی می افتد که بعضی وقت ها این طور رفتار میکنی؟» یا «وقتی دیگران عصبانی می شوند چه کار می کنند؟»

احساسات

گاه کودکان و بزرگسالان چند حس عاطفی مختلف را در آن واحد تجربه می کنند. برای کودکی که تازه یاد می گیرد احساسات خود را بشناسد، این مسئله گیج کننده و آزار دهنده است. کودک خود را تشویق کنید تا افکار خود را بیان کند و با گفتن جملاتی به او کمک کنید تا خود را بشناسد مثلاً مثل اینکه الان هم ناراحتی هـم عصبانی این تا حدی از سر درگمی کودک شما می کاهد و او در می یابد که تجربه کردن چند احساس در آن واحد امری طبیعی است و اشکالی ندارد.

اگر فرزند شما در نامگذاری عواطف خود مشکل دارد با انجام فعالیت هایی مثل «جعبه احساسات» یا «کتاب احساسات می توانید مهارت او را در این زمینه تقویت کنید برای درست کردن «جعبه احساسات» از دستمال کاغذی بلا استفاده و چند برگ کاغذ استفاده کنید. روی هر برگ نام یک احساس را بنویسید و آن ها را داخل جعبه بگذارید از کودک خود بخواهید یک برگ را بیرون بکشد درباره آن احساس صحبت کند و بعد صورتی را نقاشی کند که آن احساس را نشان دهد. در کتاب احساسات، کودک شما برای هر احساس یک شکل می کشد. مثلاً در یک صفحه می نویسید: «وقتی احساس شادی میکنم که ….. بعد کودک شما با توصیف موقعیت های متفاوت بقیه جمله را ادامه می دهد و شکلی هم برای آن می کشد. در صفحهٔ بعد احساس دیگری را نام ببرید و سرانجام اینکه رفتارهای درست او را تقویت کنید. اگر کودک شما بی آنکه کنترلش را از دست بدهد توانست احساست خود را به درستی یک جعبه بیان کند، او را تشویق کنید به او بگویید میدانم که چقدر عصبانی هستی با این حال به یادت مانده که حرف بزنی به این ترتیب فرزند شما در می یابد که عواطف بخشی طبیعی از زندگی هستند اما او می تواند نحوه بیان این احساسات را کنترل کند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید