نیروی بازو؛ مربی

متین فائزی پور - کادر پردیس سلاله

متین فائزی پور

در اولین ماه حضورم به صورت مربی کارآموز تحت آموزش دو مدل متفاوت بودم که در نتیجه ی یکی می‎خواستم کلا این کار را کنار بگذارم و تحت تاثیر دیگری هر روز عشق به کار و یادگیری در من بیشتر می شد. از همان روزها موضوع تربیت نیروی انسانی ذهنم را مشغول کرده بود و با خود فکر می‎کردم آیا من هم به جایگاهی می‎رسم تا با تاثیرگذاری و تربیت راه پیشرفت مربیانی را هموار کنم؟

و حالا، درآستانه‌ی چهارمین سال کاری در مجموعه‌ی روشنا و سلاله، تجربیاتی در مورد نحوه‌ی جذب نیروی جدید و در ادامه پرورش مربی متعهد به دست آوردم که به صورت موردی در این مقاله ثبت کردم.

دوره کارآموز مربی پیش دبستانی

1- first impression عبارت مصطلحی است به معنای تاثیر اولین برخورد. اولین دیدار می‌تواند پایه ریزی ارتباط به سزایی باشد. نخستین برخورد و اولین جملات همیشه به یاد مربیان می‌ماند. سرگروه آماده‌ی اولین دیدار باشد و از تاثیرگذاری آن باخبر باشد. هنوز اولین مصاحبه ‎ای که خانم س.الف با من داشتند را به خاطر دارم. موثرترین نکاتی که آن جلسه برایم داشت اعتمادبه نفس ایشان و سادگی ظاهری و بی ‎آلایشی رفتاری‎ شان بود.

2- شفاف سازی وظایف هفته‌های نخستین به صورت روشن. مربی دقیقا بداند در روز‌های نخستین چه کاری باید انجام دهد. وقتی در گوشه‌ی کلاس برای مشاهده کلاس نشسته است و کودکان به سمتش می‌آیند چه واکنشی داشته باشد. آیا کاغذی برای ثبت مشاهداتش داشته باشد  یا دفتر و خودکار حواس بچه‌ها را پرت میکند. و در ادامه‌ی مسیر سرگروه می‌بایست برای هر وظیفه‌ای معیارهایی مشخص کند و درباره نتایج ناشی از عملکرد به صراحت توضیح دهد. سرگروه باید مطمئن شود مربیان از مسئولیتشان آگاه هستند. وقتی آن‌ها نقششان را بدانند کمتر سردرگم می‌شوند. بهتر است این ملاک‌های عملکرد و وظایف مکتوب شود و هم مربی هم سرگروه آن را داشته باشند، تا در ادامه‌ی مسیر و بازنگری‌ها صفحات مستندی در دسترس باشد.

3- از شروط واجب برای ادامه‌ی مسیر در دو هفته‌ی نخستین حضور، این است که  مربی کتاب، جزوه یا فیلم‌های آموزشی را مطالعه و مشاهده بکنند. مثلا دی وی دی های دوره آموزشی مربی زیر سه سال را تهیه کنند و ببینند. و کتاب های پایه‌ای برای آموزش کودکان را مطالعه کرده باشند. مثل کلید‌های رفتاری یا روان‌شناسی رشد. سرگروه خلاصه‌ی مطالب را بخواهد.

4- نیروی جدید در تمام جلسات حضور داشته باشد. برفرض اگر جلسه و شورای عمومی در مجموعه برگزار می‌شود مربی تازه وارد در آن شرکت کند. این امر حس تعلق به گروه را برای مربی هموارتر می‌کند. در اولین روز حضور مربی الف جلسه معرفی فصلنامه علمی تخصصی سلاله با حضور آقای باقری داشتیم. من به عنوان سرگروه به مربی گفتم لازم نیست در جلسه شرکت کند اما یکی از مدیران اتفاقا بر حضور او در جلسه اصرار داشتند. بعدها متوجه شدم بسیاری از آموزش هایی که ممکن بود در طول هفته های برای مربی صورت بگیرد در همان جلسه دو ساعته شکل گرفت.

5- سرگروه، بزرگترین الگوی مربیان است و شاید سبک سرگروه بیس روند نیروی جدید بشود. پس لازم است او بر رفتار خود مسلط باشد، علی الخصوص در هفته‌های ابتدایی که تاثیر پذیری مربی بالاتر است. روی کلماتی که به کار می‌برد حساسیت داشته باشد، به صورت عامیانه غر کمتر بزند، راه خاله زنک بازی را مسدود کند. وقتی سرگروه در مورد مدیران ارشد با احترام صحبت کند و ضمیر سوم شخص به کار ببرد، مربی حرمت قائل بودن را یاد می‎گیرد. وقتی سرگروه در مورد مربی دیگر بدون حضورش صحبت نکند، مربی تازه وارد یاد می‎گیرد سرگروه امین اوست و جو حاکم بدگویی و غیبت را نمی‎پذیرد.

6- سرگروه می‌بایست الهام‌بخش باشد و جوری رفتار کند تا کارکنان بخواهند مثل او شوند، شعف پیشرفت و سرپرست شدن پیدا کنند. همچنین سرگروه اشتیاق خود را نسبت به کار نشان بدهد. تجربه‌ی خودم را بگویم، وقتی یکی از مدیران را میبینیم که چگونه تمام وظایف و مسائل چندجانبه را مدیریت میکند و بعد از سلاله به ورزش می‌رود، همیشه چهره‌ی بشاشی دارد، از حجم کار زیاد نمی‌نالد و در عین حال به تفریحات خود هم می‌پردازد برایم انگیزه‌ی عمل می‌شود. تبعا برعکس این ماجرا هم جاری بود.

7- تفریح و سرگرمی برای ایجاد انگیزه موثر است. و وجود محیطی شاد و سرزنده آزادی عمل را هم بالاتر می‌برد. سرگروه، جلسات غیررسمی برگزار کند، مثلا بعد از کار عصرانه یا پنجشنبه‌ای صبحانه از مربیان بخواهد دور هم جمع شوند. همچنین سرگروه، برای ایجاد رابطه‌ی بهتر و حس اعتماد در مربیان، علاقه‌مندی‌های هر کدام را پیدا کند و حس منحصربه فردی را به آنان القا کند. مثلا در کمد  مربی الف یادداشت‌های کوچک بنویسد، برای مربی ب خودکار رنگی بگیرد، برای مربی ج نارگیل! بیاورد.

8- سرگروه، در تصمیم‌گیری‌های مهم مربیان را شریک کند. جلسات طوفان فکر برگزار کند. در این جلسات پرسشگری سرگروه بیشتر از اظهارنظر او کارامد است. درنهایت بگذارد مربیان دقیقا بدانند تلاش‌هایشان چه کمکی به مجموعه می‌کند و نشان دهد برای نظرات آن‌ها ارزش قائل است.

9- بازخورد و دیده شدن! در نظر من مهم‌ترین امری که مربی را باانگیزه می‌کند تا بیشتر یاد بگیرد و عملکرد بهتری داشته باشد بازخورد است. سرگروه حتما باید به مربیان در مورد ایده‌های که می‌دهند، اجرای کلاس، ارتباط با کودک، برخورد با والدین، تعامل با دیگر مربیان و… بازخورد بدهد. نمونه‌های از بازخورد مثبت: ۱- در جلسات همگانی ایده‌‌ی خلاقانه‌ای که توسط مربی برای روز مادر داده شد صحبت شود و نام او برده شود. ۲- می‌توانیم در اتاق مربیان بردی داشته باشیم و هر هفته (هر ماه) نام مربی منتخب و عملکرد تاثیرگذار او روی آن نوشته شود. ۳- دادن آزادی عمل بیشتر. به این ترتیب مربی متوجه می‌شود به تصمیماتش اعتماد شده است و حس اعتماد به نفس و مسئولیت‌پذیری به او القا می‌شود. بدانیم تجلیل از موققیت‌ها به محض وقوع تاثیرگذارتر است. فقط باید مراقب باشیم که حد وسط این توجه مثبت و پاداش رعایت شود؛ و برای سرگروه تبدیل به یک وظیفه‌ی سفت و سخت نشود. این راه‌ها کمک می‌کند تا انگیزه‌ی مربی درونی شود. اگر بازخورد منفی بود، سرگروه می‌تواند جلسه‌ی خصوصی با مربی بگذارد و مستقیم در مورد مثلا راه نامتناسب رفتار با کودک مضطرب را برای او توضیح دهد؛ یا می‌تواند جلسه گروهی برگزار کند و موضوع را نحوه‌ی ارتباط صحیح با کودک مضطرب بگذارد و از مربیان بخواهد در مورد آن نظر دهند و بعد به صورت غیرمستقیم مربی متوجه عمل اشتباه خود بشود.

10- جلسات آموزش مربی و انگیزشی به صورت مرتب برگزار شود. نمی‌توان انتظار چیزی را داشت که مربی آن را فرانگرفته است. در این جلسات وقتی توقع فرد را از خودش بالا ببریم، توانا‌یی‌هایش افزایش پیدا می‌کند. مربی تشویق شود در دوره‎هایی که حتی در مجموعه خودشان هم برگزار نمی‎شود شرکت کند. دوره‎های مثل نوج، جویبار، طرحواره درمانی و کتاب خوانی برای من بسیار موثر بودند.

11- سرگروه برای مربیان باید در دسترس باشد. طبق پروتکلی که از قبل چیده‌اید مثلا تا ساعت ۷ شب می‌توانید با هم در تعامل باشید. همچنین سرگروه برای هر کدام به صورت جداگانه باید وقت بگذارد. جلسات به صورت منظم برگزار شود و پی‎گیری موضوعات هم لحاظ شود چرا که بدون پی‎گیری اثربخشی مطلب کمتر خواهد شد. ارتباط رودررو تاثیر بسازی در شکل‌گیری رابطه سالم و درنهایت پیشرفت طرفین دارد.

12- سرگروه از موضع بالا و قدرت‌نمایی با مربیان در تعامل نباشد. دستور ندهد، داد نزند، تهدید نکند و مربی را نترساند. هرازچندگاهی سرگروه از مربی بپرسد آیا چیزی در گفتار و رفتار من است که باعث آزار شما بشود؟ به نظرم واژه‌ی مهربان قاطع در خصوص تعامل مربیان با هم نیز صدق می‌کند. سرگروه نسبت به مربیان باید انعطاف‌پذیر باشد.

نیروی بازو - کمک مربی پیش دبستانی پردیس سلاله

در مجموع سرگروهی موفق است که حس تعلق به تیم را در مربی شکل بدهد. وقتی ما به جمعی از افراد و اهداف مشترک احساس تعلق داریم، آن مجموعه جزئی از هویت ما می‎شود. اوایل کرونا و بعد از عید که بدون هیچ پیش زمینه‎ای باید از سلاله‎مان محافظت می‎کردیم و در این راه نه تجربه‎ای داشتیم و نه رهنمودی، ما ایستادیم… در کنارهم با حس تعلقی که به یکدیگر داشتیم بهترینمان را ارائه دادیم و تا الان هم حکایتمان باقی است…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید