پرخاشگری در کودکان

کودک پرخاشگر

کودک پرخاشگر


تکتم نوری

در مواجهه با پرخاشگری کودکان چه کنیم؟

پرخاشگری به معنای هر نوع رفتار کلامی یا غیر کلامی‌ است که به دیگران آسیب می‌رساند و با خشم، عصبانیت و انتقام‌جویی فرد پرخاشگر همراه است.  کودکان پرخاشگر احساسات مختلف دیگری غیر از خشم مانند نگرانی، ناامیدی و شرم را هم تجربه می‌کنند اما قادر به تحمل یا برخورد با این احساسات نیستند.
در واقع کودکان اغلب برای خروج از وضعیت روحی آشفته خود، از پرخاش استفاده می‌کنند.
خشونت یک ویژگی ذاتی نیست بلکه کودکان در طول زندگی و در شرایط تربیتی نامناسب، یاد می‌گیرد که خشونت یکی از راه‌های رسیدن به اهداف شخصی و کنترل دیگران است.

انواع پرخاشگری

  1. پرخاشگری ابزاری
    گاهی پرخاشگری در کودکان ابزاری برای رسیدن به خواسته هایشان است.
    وقتی نوزاد ۱۰ ماهه به خاطر گرسنگی گریه می‌کند، مادر حدس میزند که او گرسنه است و به او شیر می‌دهد. اما اگر مادر با هر ناآرامی و بدون شناخت نیاز به کودک غذا بدهد چه می‌شود؟ احتمالا کودک تصور میکند راه دریافت آنچه می‌خواهد گریه کردن و جیغ کشیدن است.
  2. پرخاشگری منفعلانه
    در این نوع پرخاشگری عامل زمینه‌ای ایجادکننده خشونت، مورد دیگری مثل شرم، نیاز به توجه و محبت یا ترس است. اگر کودک هیجانات و احساسات خود را یاد نگرفته باشد و نداند چگونه باید آن‌ها را ابراز کند این اتفاق رخ می دهد کودکی که از رفتن مادر خود بسیار ترسیده وقتی مادر را می‌بیند شروع به پرخاش کردن، زدن او و گریه می‌کند. چون نمی‌داند که خشم و ترس دو هیجان متفاوت هستند. بنابراین ترس خود را به شکل منفعلانه با خشونت ابراز می‌کند.
پرخاشگری کودکان

ارتباط احساسات و هیجانات مختلف با پرخاشگری کودک

ارتباط اضطراب و پرخاشگری کودک

اضطراب یکی از هیجاناتی که کودک هیچ تعریفی از آن ندارد و وقتی در شرایط اضطراب‌زا قرار می‌گیرد ممکن است خشم خود را به شکل آسیب فیزیکی یا کلامی به دیگران بروز دهد. گاهی کودک هدف خشم خود را جایگزین می‌کند. یعنی ممکن است کودک در مدرسه اضطراب شدیدی را تجربه کرده باشد اما در خانه و با افراد خانواده رفتار خشونت‌آمیزی داشته باشد.

ارتباط ترس و پرخاشگری کودک

احساس امنیت در ابتدا نسبت به والدین شکل می‌گیرد و بعد کودک نسبت به آدم‌های دیگر دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اما اگر دنیا برای ذهن کودک امن نباشد چی؟
در این زمان کودک برای پیشگیری از آسیب، رفتار خشونت‌آمیز پیدا می‌کند. از سال دوم زندگی گاهی خشم و پرخاشگری کودکان مستقیما متوجه افرادی می‌شود که به نظر او فرق دارند. تغییر محیط و شرایط می‌تواند به خشونت کودکان را بسط دهد.
کودکان به خصوص در مواجهه با افراد غریبه، در موقعیت‌هایی که دچار شرم بیشتری هستند، در مدرسه و کنار همسالان ممکن است خشم ناشی از شرم زیاد بروز بیشتری داشته باشد.

ارتباط شرایط محیطی و پرخاشگری کودک

کودک از زمان تولد، نیاز به آغوش، رفع نیازهای اولیه و توجه والدین خصوصا مادر دارد.
کودکی که هیچگاه به موقع توجه و رفع نیازهای خود را از محیط نمی‌گیرد، کودکی که محیط تربیتی درستی ندارد و آموزش درستی دریافت نکرده است نمی‌تواند خواسته‌های خود را بیان کند.
چنین کودکی همچنین نمی‌تواند احساسات خود را کنترل کند بنابراین ممکن است بسیاری از هیجانات او با خشونت جابجا شوند.

ارتباط شرایط خانوادگی و پرخاشگری کودک

خشونت آموخته شده یکی از دلایل بروز خشم و رفتارهای خشن در کودکان است.
کودکان با والدین خود همسان‌سازی می‌کنند و برای مراقبت از خودشان یاد می‌گیرند مانند پدر و مادر باشند. کودکی که مرتبا خشم و عصبانیت والدین یا خواهر و برادر خود را در مقابل مسائل مختلف می‌بیند، یاد می‌گیرد که با عصابنیت با دیگران رفتار کند، خواسته‌های خود را با زور و خشونت بخواهد و در صورت برطرف نشدن آن‌ها خشمگین شود.

ارتباط سن رشدی با خشونت در کودکان

حس استقلال‌طلبی کودکان از ۲ تا ۳ سالگی آغاز می‌شود. در این سن کودک دوست دارد همه چیز مال خودش باشد، خودش کارها را انجام بدهد و برای کارهای روزانه‌ای مثل پوشیدن لباس یا خوردن غذا لجبازی می‌کند.
ممکن است در حین لجبازی، پرخاشگری نیز با به کار بردن کلمات بی‌ادبانه یا خشونت فیزیکی به دیگران یا خودش بروز پیدا کند. هرچند لجبازی در این سنین به دلیلی نیاز طبیعی کودک به استقلال ایجاد شده است، اما به معنای این نیست که کودک باید رها شود تا لجبازی و خشونت‌گری را ادامه دهد.

مواجهه صحیح با کودک پرخااشگر

بهترین راه های مواجهه والدین با کودک پرخاشگر

  1. کمک به کنترل خشم در کودکان، در درجه‌ی اول خودتان رفتار پرخاشگرانه نداشته باشید.
  2. برای کتک زدن، داد زدن، پرت کردن اشیاء و صدا زدن نام فرزندتان با عصبانیت، هیچوقت او را مجبور به محدود کردن رفتار بد خود نمی‌کند بلکه شما فقط مثال‌هایی از رفتارهای جدید به آن یاد می‌دهید تا آن ها را امتحان کند و او را بیشتر عصبی می‌کنید.
  3. به او نشان دهید که شما می‌توانید عصبانیت خود را کنترل کنید، و اینگونه به او کمک می‌کنید تا باور داشته باشد خودش هم می‌تواند عصبانیتش را کنترل کند.
  4. اگر برای انجام این کار به مشکل برخوردید، سعی کنید افکاری که باعث از کوره در رفتن شما می‌شود را شناسایی کنید.
  5. ممکن است هر زمان که کودکتان نسبت به حرف شما بی‌اعتنایی می‌کند، فکر کنید که او با شما سرِ جنگ دارد، و این فکر باعث برانگیختگی عصبانیت شما شود. اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم باید به یاد داشته باشیم که همه‌ی کودکان، هرازگاهی از دستورالعمل‌ها سرپیچی می‌کنند؛
    ممکن است بخواهند ادعای استقلال کنند (که یک اتفاق طبیعی در روند رشد آنهاست)، یا ممکن است به سادگی حواسشان پرت یک موضوع یا فعالیت‌ مورد‌علاقه‌شان باشد.
    تصمیم بگیرید که اگر بار دیگر چنین فکری به سرتان زد، مثلا نفس عمیق بکشید، تا شماره ۱۰ بشمارید اگر لازم بود به سمت دیگر اتاق قدم بزنید و تا زمانی که عصبانیت‌تان فروکش کند، همانجا منتظر بمانید.
  6. با کودکان صحبت کنید بگذارید کودک آرام شود و بعد با خونسردی درباره‌ٔ آنچه اتفاق افتاده است صحبت کنید.
  7. بهترین زمان برای این کار بعد از آرام شدن او، تا قبل از که همه چیز را فراموش کند. در حالت ایده‌آل، ۳۰ دقیقه تا یک ساعت بعد. از او بپرسید آیا می‌تواند توضیح دهد که چه چیزی باعث بروز خشمش شده است؟ مثلاً بپرسید:‌ «فکر می‌کنی چرا از دوستت اون‌قدر عصبانی شدی؟»
  8. راه‌های مناسبی برای کنترل خشم پیشنهاد بدید توضیح بدید که کاملاً طبیعی است گاهی عصبانی شود، تا متوجه شود که احساساتش درک شده‌اند، اما حتماً این را هم بگویید که هل دادن، ضربه زدن، لگد زدن یا گاز گرفتن اشکال و ایراد دارد.
  9. سپس راه‌های بهتری را برای نشان دادن شدت عصبانیتش پیشنهاد دهید. با شوت کردن توپ، مشت کوبیدن به بالش، یافتن فرد بالغی برای وساطت در اختلاف یا فقط ابراز احساساتش به دوستش. مثلاً می‌تواند بگوید: «من واقعاً از دستت عصبانی‌ام، چون تو کتاب من رو گرفتی».
    نکته: همیشه به یاد داشته باشید که بچه‌ها از رفتار پدر و مادرشان تقلید می‌کنند. اگر شما به عنوان پدر یا مادر رفتاری پرخاشگرانه داشته باشید، احتمالا فرزندتان هم از رفتار شما تقلید خواهد کرد. بنابراین سعی کنید در حضور فرزندتان نسبت به شرایط ناخوشایند رفتار پرخاشگرانه نداشته باشید.
  10. در برابر کودک‌تان آرام و صبور باشید و الگو خوبی برایش ایجاد کنید.
  11. ورزش، رقصیدن یا پیاده‌روی نیز ممکن است کمک‌کننده باشد.
  12. تشویق کودک به انجام کارهایی که از آن‌ها لذت می‌برد یا او را آرام می‌کند(مثل نقاشی کردن، راه رفتن، گوش دادن به موسیقی، کتاب خواندن، صحبت کردن با یک دوست امن، خوردن یک نوشیدنی سرد و…) می‌تواند به تسلط مجدد او به اعصابش کمک کند.
    در این راهکار، هدف این است که به فرزندان بیاموزیم احساسات خود را بشناسند، درک کنند و در عین حال گزینه‌های دیگری را برای ابراز آن‌ها در نظر بگیرد.
  13. همچنین می‌توانید به او پیشنهاد کنید، از موقعیت‌ها و افرادی که او را خشمگین می‌کنند دور شود تا زمانی که بتواند راه بهتری برای پاسخ‌گویی محترمانه پیدا کند.
 
 
 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید